چشمان غمگین

چشمان غمگین
هر روز اینجا می ایی تا قدم بزنی
دم بر نمی اورم و زیاد صحبت نمی کنم
تو می گویی که شادمان هستی و کارهای نیک انجام می دهی
باشد عزیزم ادامه بده عزیزم وقت فراوان دارم
 چشمان غمگین هرگز دروغ نمی گویند
چشمان غمگین هرگز دروغ نمی گویند
خوب استوار برای لحظه ای تو را نظاره کرده ام
حرکت نمی کنم تا ان هنگام که خوب و اماد هستی
خود نمایی کردی و سپس با شرم پنهان شدی
ولی می دانم که به زودی از این راه می گذری
چشمان غمگین هرگز دروغ نمی گویند
چشمان غمگین هرگز دروغ نمی گویند
محبوب تو نمی دانی که من اهمیت نمی دهم
تو نمی دانی که من اینجا بوده ام
اگر چیزی در هوا اندکی نا ملایم احساس می شود
نگران نباش محبوب ذهن تو را رها می کند
می دانم که می اندیشی که هرگز از ان من نمی شوی
خوب درست است محبوب من اهمیت نمی دهم
ان تبسم شرمگین زیباست حقیقت است
ادامه بده من به این رفتار اهمیت نمی دهم
تو اینجا امدی خود را برای ان لحظه اراستی
خوب بیشتر قدم می زنی ودیر خاهی شد
روبان ابی ابی در گیسوان تو
 انگار اطمینان داری که من اینجا می ایستم